وقتی او خسته است تو میدوی برایش، وقتی خودت خسته ای تو می دوی برای خودت. من همچین حسی را دارم، منفعل بودن ... پدر آدم را منفعل بودن آدم ها در می آورد، منفعل بودن ها من را متلاشی میکنند، تجزیه میکنند. اینکه صبر کنی کی آتش خشمش خاموش می شود، بی حوصله باشد صبر کنی ببینی کی خودش سرحال می آید، دعوایتان که شد صبر کنی ببینی کی آشتی می کند، کی زنگ میزند، کی میگوید دوستت دارد، کی دلش تنگ میشود میگوید بیا هم را ببینیم، صبر کنی ... یعنی فقط صبر کردن را در زندگی یاد گرفته باشی دردآور است. از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 156 تاريخ : شنبه 7 خرداد 1401 ساعت: 17:42